اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

در آغوش توام ، آرام تر از همیشه ، و ای کاش میشد که همیشه اینجا بمانم،

آغوشت را آخرین سرپناه خودم بدانم، اگر عمری باقی نمانده ، در آغوش تو بمیرم...

همینجا میمانم ، همینجا تمام حرفهای دلت را میخوانم،

و همینجاست که میدانم مرا دوست داری ،خیالم راحت است هیچگاه تنهایم نمیگذاری

میروم به اعماق خاطره هایمان ، چه صبری داد به ما عشقمان ...

گذشتیم با هم از سردی لحظه ها ، رسیدیم به آخر خط همه غمها ،

رها شدیم از هر چه غصه بود ، آخر سر شدیم یکی از شیرین ترین قصه ها

در آغوش توام ، رفته ام به رویاهایم ، خواب نمانده ام از این احساسم ،

در این خواب و بیداری ، لذت در کنار تو بودن را درک میکنم ،

هیچگاه این سرپناه گرم را ترک نمیکنم ، من از عشق نگاه تو خیره شده ام به چشمانت ،

هیچگاه برای دیدنت لحظه ای را از دست نمیدهم

مرا بگیر و رهایم نکن ، اگر هم خواستم ناخواسته لحظه ای پرواز کنم ،

مرا پر پر کن، من به عشقمان شک ندارم ، من که جز تو کسی را ندارم ،

پس اسیرم کن تا همیشه ، این لحظه هیچگاه بهانه ای نمیشود از اینکه زندانم در قلب مهربان تو

لبریز از عشقم ، خالی از هر نیازی ، به سوی آنچه که آرزویش را دارم ،

به سوی تو می آیم که تنها آرزوی منی

رو به سرچشمه روشنی ها ، دنیای من تاریک میشود اگر نباشی ...

در آغوش توام ، شعر با تو بودن را برایت میخوانم ،

شعری که با من و تو آغاز میشود، من و تو یک روز با هم میرویم اما شعر با تو بودن هیچگاه تمام نمیشود



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.